من نباشم عادل فردوسي‌پور کاسب نيست ! خبر(همه چیز از همه جا)
.:: Your Adversing Here ::.
? ?

من نباشم عادل فردوسي‌پور کاسب نيست !

مصاحبه ميثاقيان را با اين پيش‌زمينه بخوانيد که او يک ابومسلمي متعصب است. آرزو دارد يک روز سرمربي استقلال يا پرسپوليس شود، کاملاً حامي تيم‌ملي و کارلوس کروش است و قوياً اعتقاد دارد آلومينيوم پديده ليگ‌برتر مي‌شود! حالا حرف‌ها، درد‌دل‌ها و خاطرات ميثاقيان را بخوانيد.

*در آلومينيوم هرمزگان مي‌ماني؟
نمانم؟ وقتي با اين همه سختي و بدبختي بالا آمده‌ايم، حيف نيست؟
*چرا، ولي براي ماندن در ليگ‌برتر بايد همه استان از تيم حمايت کنند. بايد تا الان تمرينات را با نفرات دلخواه‌تان شروع مي‌کرديد و خيلي اتفاقات مي‌افتاد که نيفتاده! الان ساير تيم‌ها استارت زده‌اند در حالي که شرايط آلومينيوم سخت‌تر از بقيه است چون تجربه ليگ‌برتري ندارد و...
همه اينها درست ولي هنوز هم دير نشده و اگر امروز شروع کنيم بهتر از فرداست. در مورد حمايت کل استان حرف شما کاملاً صحيح است. تا الان اين تيم را فقط کارخانه آلومينيوم چرخانده اما شرايط ليگ‌برتر فرق دارد. مي‌دانستيد اصلاً آلومينيوم از کجا شروع کرده؟
* از کجا؟
از ليگ کارگري! رساندن يک تيم کارگري به ليگ استان هم سخت است چه رسد به ليگ 2 و يک آزادگان و بعد هم ليگ‌برتر. تا الان و اينجا مديران کارخانه تيم را سرپا نگه داشته‌اند ولي حالا پاي اعتبار يک استان وسط است. نمي‌دانيد بعد از صعود آلومينيوم چه شور و شعفي در استان به راه افتاد. مردم در جشن قهرماني طوري مرا به هوا پرتاب کردند که وقتي پايين را نگاه کردم، نزديک بود سکته کنم! فوتبال ديگر فقط يک سرگرمي نيست، شده جزئي از زندگي مردم و استان هرمزگان هم تا الان هرگز در سطح اول فوتبال نماينده‌اي نداشته و اين تيم، اميد همه است.
*گفتيد هنوز هم دير نشده؟! چطور؟
ما روز 25 اسفند 1390 صعودمان مسجل شد. يعني از همان روز بايد براي ليگ دوازدهم استارت مي‌زديم. ليگ کي شروع مي‌شود؟
*29 تير 1391.
يعني از آن روز تا شروع فصل چهار ماه و چهار روز وقت بود. الان چه روزي است؟
*22 خرداد 1391.
يعني سه روز ديگر درست 3 ماه از اين فرصت را از دست داده‌ايم!
*به عبارت ديگر يک ماه و چند روز فرصت باقي مانده.
من تجربه بوشهر، شموشک،‌ ابومسلم، تبريز و چند تيم ديگر مثل راه‌آهن يا استقلال اهواز را دارم. به مسئولان آلومينيوم گفتم شما هم سرنوشت مس سرچشمه، شهيد قندي يزد و شيرين‌فراز را ديده‌ايد و مي‌دانيد تيم‌هايي که تازه به ليگ‌برتر مي‌روند و تجربه اين سطح را ندارند، با چه مشکلاتي روبه‌رو هستند. آنها خودشان هم مي‌دانند اگر هرچه سريع‌تر شروع نکنند، قطعاً آلومينيوم سقوط مي‌کند و گذشت زمان به ضرر ماست.
*خداوکيلي کلي تجربه در بالا آوردن تيم‌ها يا جنگيدن براي بقا داري!
اگر آماري بخواهي عملکرد مربيان را مقايسه کني، شايد من جزو 5 مربي‌اي باشم که بيشترين موفقيت‌ها را از اين نظر داشته؛ يعني تيم به ليگ‌برتر آورده و مانع سقوط تيم به ليگ يک شده‌ام. شما شاهين بوشهر را ببين، آنقدر به سقوط تيم‌شان ممطئن بودند که به من گفتند 100 ميليون قراردادت و 200 ميليون پاداش حفظ تيم در ليگ‌برتر! يعني خودشان مي‌دانستند کار غيرممکني است ولي به لطف خدا من از 8 بازي چهارتا را بردم و دو مساوي بيرون هم گرفتيم و شانس هم آورديم که ساير تيم‌هاي رقيب ما باختند و شاهين ماند.
*پارسال همين موقع که براي مصاحبه آمده بودي، دنبال پولت از شاهين بودي. چه شد؟
20 ميليون تا الان پول وکيل داده‌ام تا پيگير کارم باشد. در کل 15 ميليون از شاهين گرفته‌ام! حالا هم که سقوط کردند و اصلاً ديگر شايد تيمداري نکنند، چه رسد به اينکه پول ما را بدهند! وقتي داشتند و تيم‌شان در ليگ‌برتر 10 ميليارد مي‌ارزيد، ندادند.
*مديريت شاهين که ايرادات فراواني داشت. مثلاً اينکه يک عده پولشان را کامل گرفتند و يکسري درصد کمي و نمونه‌هاي ديگر.
خدايي اين مديريت است؟ به خاطر همين‌ها شاهين ديگر تيم نمي‌شود چون آه خيلي‌ها دنبالش است ولي تکليف مردم چيست؟ مردمي که عاشق شاهين بودند و به عشق فوتبال نفس مي‌کشيدند. من در جريان ريز مسائل نبوده و نيستم ولي خدا مي‌داند به عشق مردم بوشهر زحمت کشيدم و حقم را ندادند.
*خيلي‌ها نگرانند مبادا آلومينيوم جانشين شاهين باشد!
من در طول اين فصل چندبار در مصاحبه با خود شما گفتم حيف است ليگ خليج‌فارس نماينده از خود خليج فارس نداشته باشد؟ حالا شاهين افتاده و بندرعباس آمده و نبايد اشتباهات آنها را تکرار کنيم. خوشبختانه الان هرمزگان يک استاندار فوتبالدوست دارد که در شيراز سابقه کمک‌هاي زيادي به فجرسپاسي و برق داشته و حالا هم به آلومينيوم کمک مي‌کند.
*پس چرا نمي‌توانيد تمرينات را شروع کنيد؟
مگر مي‌شود بازيکن حرفه‌اي را بدون قرارداد بياوري سر تمرين؟! اگر فرض در همان جلسه اول پايش شکست چه؟ آن‌وقت اخلاقي شما بايد با آن بازيکن قرارداد ببندي ولي همين شما رسانه‌ها نمي‌گوييد اکبر با بازيکن مصدوم قرارداد بسته؟ حالا بچه‌هاي خودمان و تيم فصل قبل وقتي هنوز 30درصد پولشان مانده، چطور بگويم بيا براي امسال قرارداد ببند؟ حالا اگر کار يک روز دو روز بود، من ريش گرو مي‌گذاشتم ولي وقتي چند ماه است و باشگاه هنوز مشکل دارد و کسي کمک نکرده،‌ چطور اين کار را بکنيم؟ اصلاً آن بازيکن دست و دلش به تمرين مي‌رود؟
*بازيکنان امروزي پول هم مي‌گيرند و باز روي تمرين تمرکز ندارند!
خدا خيرت بدهد! حالا برويم از بيرون کسي را بياوريم، مگر نبايد همان اول کار حداقل 20درصد پولش را بدهيم؟ از کجا؟!
*براي همين خيلي‌ها نگرانند سرنوشت شاهين براي شما تکرار نشود! بگذار بحث را عوض کنيم. اکبر ميثاقيان در ليگ يک رکورد مي‌زند و هميشه موفق است اما در ليگ‌برتر تا الان جام نگرفته؛ چرا؟
*شايد شانس نداشتم. ضمناً افتخارآفريني که فقط به کسب جام نيست. دوست و دشمن امسال مي‌گفتند صعود از ليگ يک به اندازه قهرماني در آسيا ارزش دارد! تازه من در ليگ چهارم با تعداد تيم‌هاي کمتر و آن بازيکناني که همه مي‌گويند ديگر مثل آنها نمي‌آيد، ابومسلم را با دست خالي به رتبه چهارم و عنوان بهترين تيم شهرستاني رساندم و به فينال جام‌حذفي هم رسيديم. اگر آن ابومسلم زير نظر ناجا مي‌ماند و سردار ملاحي و همان کادر مديريت بودند و همان نفرات را حفظ مي‌کرديم، الان ابومسلم جاي ذوب‌آهن بود. من بارها اين حرف را زده‌ام و بعضي فکر مي‌کنند به خاطر انتقال چهار، پنج شاگردم به ذوب‌آهن است در حالي که منظور من کل کادر آن تيم است نه بازيکن.
*از آن ابومسلم فقط گردان، محمد‌حسيني، صلصالي و خلعتبري به ذوب‌آهن رفتند در حالي که ستاره‌هاي ديگري داشتيد. از بادامکي، منصوري، فضلي و... تا آندو تيموريان، مجتبي جباري، ثابتي و خسرو حيدري!
خداوکيلي نمي‌دانستيم چطور ارنج کنيم. همه در اوج، تازه عنايتي و شاه‌حسيني و پور‌مند و خيلي‌ها را نگفتي. آن تيم همه‌چيز داشت، سرجايش اگر قرار بود يک ريال بدهند حتماً مي‌دادند و ملاحي جوي درست کرده بود که هرکس فقط روي کار خودش تمرکز مي‌کرد. چه کسي مي‌تواند ادعا کند اگر من و آن تيم و سردار مي‌مانديم، قهرمان ليگ يا آسيا نمي‌شديم؟
*در مصاحبه با شما هميشه اسم ابومسلم مي‌آيد و هميشه هم ابومسلم کلي حاشيه دارد. اين چند روز مثل هر سال مي‌گفتند شما برمي‌گرديد ولي باز هم نشد!
من بابت فوت پدر همسرم مشهد بودم، صحبت شد ولي مثل هر سال جدي نبود و اينجا فقط يک جمله خطاب به هواداران بگويم که بدانند اينها دروغ مي‌گويند! بعد از انتخاب شاغلام به هواداران گفته‌اند اکبر پول زيادي خواسته در حالي که ما اصلاً به بحث مالي نرسيديم. قدم اول و حرف اول تسويه‌حساب با نفرات و امکان جذب بازيکناني بود که بتوانند ابومسلم را بالا بياورند. اين حرف اول هر سال من است و با هر تيمي هم مذاکره مي‌کنم اين را مي‌گويم. اگر من پولکي بودم که هر سال تيم‌هاي بي‌پول نمي‌گرفتم! تازه، ابومسلم خانه و عشق من است و همه مي‌دانند طي 4 دهه بازي، کاپيتاني، مربيگري و سرمربيگري در ابومسلم کل پولي که گرفته‌ام 130 ميليون بوده و تا ابد هم با ابومسلم حرف پول نمي‌زنم.
*تازه همه از اکبر ميثاقيان توقع دارند تيم را به ليگ‌برتر ببرد!
به دليل همين توقع هم بايد بازيکنان خوبي جذب کنم وگرنه همين اکبر را که الان همه مي‌خواهند اگر چهارتا باخت بياورد، اخراج مي‌کنند!
*البته در مشهد خيلي خوب هستي و شايد اخراج نشوي!
شناسنامه من ابومسلم و مشهد است، مردم در کوچه و خيابان و فرودگاه و پارک و هرجا بروم دورم را مي‌گيرند و مي‌خواهند بيايم و ابومسلم را بالا بياورم. حيف نيست شهر امام‌رضا(ع) در ليگ تيم نداشته باشد؟ حالا اسم و اعتبار و هواداران ابومسلم جاي خود ولي آخر از دست من تنها چه کاري برمي‌آيد؟ بايد مرا بخواهند تا بيايم. نمي‌شود خودم بيايم که! تازه شرايط هم بايد مهيا باشد که نيست.
*برگرديم سر سؤال اول، تکليف اکبر ميثاقيان براي فصل آتي چيست؟
اولويتم آلومينيوم و بند‌ر‌عباس است. جايي که عاشق مردمش هستم و کنار همه مديران، همکاران، بازيکنان و هواداران يک سال سخت را گذرانديم تا شاهکار کنيم و به ليگ‌برتر برسيم. هنوز دير نشده، اگر تا آخر خرداد هم مشکلات مالي حل شود و مسئولان کمک کنند مي‌توانيم تيم خوبي ببنديم. تيمي که نه فقط در ليگ بماند بلکه شگفتي‌ساز هم بشود.
*با چه نفراتي؟ علاوه بر بي‌پولي و عقب افتادن شما در بازار نقل‌وانتقالات از ساير تيم‌ها، يک مشکل بزرگ ديگر هم داريد که گرماي هواست! مجيد جلالي تعريف مي‌کرد بازيکن 300 ميليوني براي آمدن به اهواز 500 ميليون مي‌خواست! تازه بازي و زندگي براي يک‌سال در آن شرايط کار هر کسي نيست.
پس فکر مي‌کني چطور سي کيلو لاغر شدم؟ همه اينها هست ولي من الان در همين تيم نفراتي دارم که مي‌توانند شگفتي‌آفريني کنند. فراموش نکن شاگرداني دارم که به خاطرم حاضرند تا آن طرف دنيا هم بيايند.
*سال قبل و در شروع فصل مقابل دوربين‌ها قول دادي که اگر سنگ از آسمان بيايد آلومينيوم را به ليگ‌برتر مي‌آوري. حالا هم داري قول شگفتي‌سازي مي‌دهي؟
چراکه نه؟ روحيه من همين است و عاشق جنگيدن و انجام کار‌هاي سخت هستم. من اگر صد ساله شوم هم با عصا باز مي‌جنگم!
*شانس در زندگي اکبر ميثاقيان چقدر نقش داشته؟
خيلي، البته بد‌شانسي‌هايم چندين برابر است! همين آلومينيوم و فصل قبل، قسمت بود بروم بندر ولي در طول فصل هزار بار اتفاقاتي افتاد که ديگر همه گفتند تمام است ولي من ماندم و همکارانم کمک کردند و بچه‌ها هم به من لطف و اعتماد داشتند که ماندند و زحمت کشيديم.
*در فوتبال به حقت رسيدي؟
هرگز. زماني که بازي مي‌کردم 10 دفاع وسط هم‌دوره‌ام بودند که ديگر لنگه آنها در تاريخ نمي‌آيد. اگر در هر دوره ديگر بودم صد بازي ملي داشتم. اگر الان بود ده ميليارد قيمتم بود! برو از کساني که بازي مرا به ياد دارند بپرس.
*و در عرصه مربيگري؟
همه‌چيز را نمي‌شود گفت، الان بگويم عده‌اي مي‌گويند چقدر از خود راضي است و اگر بخواهم تعارف و شکسته نفسي کنم که جواب سؤالت را نداده‌ام. فقط به همين 15 سال اخير نگاه کن و کارنامه‌ام را ببين. چند تيم بالا آورده‌ام؟ چند بازيکن به تيم‌ملي و استقلال و پرسپوليس تحويل داده‌ام؟ حالا چرا حتي يک‌بار و براي نمونه هم که شده، يک تيم بزرگ و پولدار يا ‌لااقل معمولي و بدون مشکل به من نداده‌اند؟! اگر نوبتي هم بود نبايد نوبت به اکبر ميثاقيان مي‌رسيد؟ اگر به من هم فرصت بدهند شايد قهرمان ايران شوم.
*خوب يا بد اين‌طور جا افتاده که تخصص شما اين است؛ از ليگ يک تيم بالا مي‌آوريد!
خب همين، همين هم الکي مي‌شود؟! الان گهر زاگرس صعود کرده و فوتبالي‌ها مي‌دانند مهابادي چه کار بزرگي انجام داده و بالا آوردن يک تيم بي‌پول و بدون مهره در ميان آن همه غول چه کار سختي است. حالا اگر شانس و معجزه باشد، يک‌بار و يک‌سال و با يک تيم مي‌شود، چطور من هر سال و همه‌جا معجزه مي‌کنم؟! پس اين ثابت مي‌کند اکبر يک چيزي بلد است، چرا به من اعتماد نمي‌شود؟
*صحبت از تيم‌هاي بي‌پول و بي‌امکانات کردي، شهرداري تبريز که در اين زمره نيست!
اکبر ميثاقيان 15 سال تيمداري کرده و هميشه موفق بوده، حالا شما چسبيدي به همون 8 بازي؟!
*اصلاً قصد گير دادن نداريم! مي‌خواهيم شما از مشکلات و دلايل ناکامي در تبريز صحبت کنيد و اين فرصتي در اختيار شما براي توضيح است.
شوخي کردم، مي‌دانم شما غرض نداري ولي قبول کن همه مثل شما دوست يا بي‌غرض نيستند. خيلي‌ها حسودند و يا براي پوشاندن ضعف‌هاي خودشان از ديگران ايراد مي‌گيرند و بارها از زبان اين افراد من در مورد آن 8 بازي شنيده‌ام. مي‌گويم اصلاً حرف شما قبول و اکبر مربي نيست، چرا 5 نفر ديگر آمدند و آنها نتوانستند تيم را درست کنند؟
*چرا شهرداري موفق نشد؟
من يک اشتباه بزرگ کردم و گريبان مرا در شهرداري همان اشتباه گرفت؛ يعني در واقع ريشه همه مشکلات بود. ما 6 هفته مانده به پايان فصل صعودمان مسجل شد و عقل و منطق مي‌گويد در اين شرايط سرمربي بايد برود استراحت کند و به بازيکنان اصلي هم فرصت استراحت کافي بدهد تا فشار و خستگي يک فصل را از تن و ذهن بيرون کنند و آماده ليگ‌برتر شوند. من نه فقط اين کار را نکردم بلکه بر ميزان فشار و استرس کار روي بچه‌‌ها و خودم افزودم.
*به خاطر رکورد؟
دقيقاً. من مي‌خواستم حالا که فرصت داريم به عنوان تنها تيمي که يک فصل بدون باخت قهرمان شده نام خودمان را در تاريخ ثبت کنيم. همين موضوع بلاي جان خودم و بچه‌ها شد، حتي بدتر از قهرماني و صعود! آن شش بازي فشاري چند برابر کل فصل به روح و جسم خودم و بچه‌ها آورد و رسماً به بچه‌ها گفتم اگر ببازيم شما را مي‌کشم! حالا نتيجه چه شد؟ رکورد زديم و گوش تا گوش کسي خبر‌دار نشد! در عوض 11 روز مانده به شروع ليگ‌برتر تازه مسابقات ما تمام شد و يک تيم با روح و جسم خسته بايد خود را آماده اولين تجربه ليگ‌برتري مي‌کرد.
*نفت تهران هم همين شرايط را داشت مثل شاهين و البته تا روز آخر کانديداي سقوط بود و اتفاقاً در بوشهر شاهين شما را برد و ماند!
حسين فرکي در نفت همان اسکلت ليگ يک را حفظ کرد و ديدي که استيلي هم در بوشهر چه مشکلاتي داشت. بچه‌ها ديگر جان دويدن و مبارزه نداشتند.
*قضيه مريضي و دل‌درد چه بود؟ تقريباً هيچ‌کس باور نکرد!
منم آدم هستم، اين درست که اهل جنگ و جان‌سختم ولي دليل نمي‌شود که من مريض نشوم. اصلاً ببين چه فشاري بوده که اکبر ميثاقيان را از پا انداخت!‌ کسي نگفت خونريزي ناشي از گلوله خوردن! تحت فشار استرس همه دل و روده‌ام از کار افتاد. از نظر روحي هم هر انساني يک حدي دارد، رسيدم به جايي که گفتم بي‌خيال!
*پس خودتان خواستيد که جدا شويد؟
هنوز با مسئولان شهرداري رابطه دارم و رفقاي صميمي شده‌ايم. خودت گفتي امکانات شهرداري بين همه تيم‌هايي که داشته‌ام بي‌نظير بوده و انصافاً شهرداري با آن حمايت شهردار و آن مديران و امکانات بي‌نظيرش بايد قهرمان ليگ شود. من اين شانس را نداشتم، شايد...
*دوست داري سرمربي استقلال يا پرسپوليس شوي؟
چه کسي دوست ندارد؟ ولي اين تيم‌‌ها را به ما نمي‌دهند!
*ظاهراً يک‌بار به استقلال نزديک شده بوديد.
مذاکره‌ نکرديم ولي جزو کانديدا‌هايشان بودم. بعد از فينال حذفي با ابومسلم بود و البته شانس نياوردم! براي مربيگري در اين دو تيم بايد سابقه حضور در آنها را داشته باشي به علاوه ده‌ها مورد ديگر که يکي شانس است.
*اگر به بندر نروي، پيشنهاد ديگري در ليگ‌برتر هست؟
باور کن هفت،‌ هشت تيم بعد از صعود آلومينيوم به من زنگ زدند و به همه گفتم اولويتم تيم خودم است. به نظر من اين حق يک مربي است که بعد از يک موفقيت در تيمش بماند و ثمره‌اش را ببرد. اگر قاسمپور تيمي را نگه داشته، حق اوست بماند يا بعد از قهرماني ولي نقش مديران هم خيلي مهم است. آنها انتخاب مي‌کنند و هميشه حق را به حقدار نمي‌دهند!
* خيلي از مربيان بيرون مي‌نشينند و در ميانه راه تيم مي‌گيرند.
من اين تجربه را در اهواز و راه‌آهن و بوشهر داشتم. هميشه خواسته آنها که روز اول گفتند و بقاي تيم در ليگ بود را برآورده کردم و متأسفانه هر بار حقم را ندادند. ديگر نمي‌خواهم تکرار شود.
***
* مي‌خواهيم بحث را عوض کنيم و کمي فضاي مصاحبه را شيرين کنيم!
همه عمرم هر کس براي مصاحبه آمده سؤالات شيرين پرسيده و حالا خيلي‌ها فکر مي‌کنند من بلد نيستم جدي حرف بزنم! اين مصاحبه بار اول بود که سؤالات جدي و بحث فني بود و به همين دليل خوشم آمد، حالا مي‌خواهي کانال را عوض کني؟! اصلاً‌ مرا براي چه دعوت کرده‌ايد؟ اگر آلومينيوم قهرمان نمي‌شد عمراً مرا دعوت نمي‌کرديد خبرورزشي! با شوخي و خنده مگر مي‌شود قهرمان شد؟
* همه اينها قبول، سؤالات بعدي هم اغلب در همين محورهاست.
من در خدمتم، خواستم بگويم به بحث فني و جدي بيشتر علاقه دارم.
* تخصص شما در مربيگري!
منظورت چک زدن است؟
* (با خنده جمع) نه! به آن هم مي‌رسيم ولي اينجا منظور بردن پرسپوليس است.
دوست دارم تا نمردم بيايم ليگ‌برتر و يک‌بار ديگر پرسپوليس را ببرم. از ابومسلم رفتم راه‌آهن، ظرف 2 هفته دوبار پرسپوليس دنيزلي را بردم! هميشه از بازي اول هر فصل منتظر بازي با پرسپوليس هستم و بچه‌ها گاهي به شوخي مي‌گويند: «اکبر گفته از هفته اول به همه ببازيد ولي پرسپوليس را ببريد!»
* چون استقلالي هستي اين‌قدر تعصب داري؟
من عاشق هر دو تيم هستم. بدون شوخي، چون اگر اين دو تا نباشند، اصلاً فوتبال نداريم. خود شما بدون آبي و قرمز روزنامه داريد؟
* پس چرا مقابل استقلال پيروز نمي‌شوي؟
آنها را هم برده‌ام ولي چون تعداد باخت‌هايم بيشتر بوده، به چشم نمي‌آيد.
* جايي گفتيد رمز موفقيت شما «صداقت» است.
مازندراني‌ها به صداقت مشهورند.
* شعار اکبر ضد فوتبال را بيشتر دوست داريد يا اکبر صداقت؟
آن سالي که پرسپوليس قطبي را بردم، بعد از بازي به خودش گفتم اگر هواداران پرسپوليس آن شعار را نمي‌دادند، ما نمي‌برديم چون به غيرت بچه‌ها برخورد مي‌گويند ضد فوتبال! هر دو را دوست دارم ولي صداقت بيشتر.
* نظرت در مورد عادل فردوسي‌پور چيست؟
بهترين رفيقش منم چون نباشم کاسب نيست و بايد دکانش را تخته کند!
* فرزاد حاتمي!
يک چک خورد آن‌قدر معروف شد که حالا سالي 500 ميليون مي‌گيرد! اصلاً کسي که مي‌خواهد فوتباليست شود و سالي 500 ميليون ببرد، بايد تحمل يک چک خوردن را هم داشته باشد!
* محمدرضا خلعتبري!
روزي که او و خيري را بردم ابومسلم، هواداران جلسه اول گفتند اين دوتا روي هم 30 کيلو نمي‌شوند! گفتم صبر کن تا ببيني. حالا کروش و مارادونا سر همان بازيکن دعوا مي‌کنند و سالي 2 ميليارد مي‌گيرد.
* بازيکنان را خودتان انتخاب مي‌کنيد؟
بدون استثنا. اگر کسي معرفي کند هم بايد بيايد جلوي خودم بازي کند.
* بالاخره فيلم آن مربي ايتاليايي که روي نيمکت به بازيکنش شوک داد را ديديد؟
حالا يک شوک از دست من در رفت، شما ول نمي‌کنيد! خارج از شوخي آن بازيکن به مربي فحش داد و برخورد شد.
* اگر شما بودي؟!
چي؟! کسي جرأت ندارد جواب مرا بدهد، چه رسد به فحش! اگر روزي بازيکني جوابم را بدهد، زنده‌اش نمي‌گذارم!
* اکبر ميثاقيان مربي سنتي است!
هروقت اين سنتي را مي‌شنوم، اعصبام به هم مي‌ريزد! ما به چي مي‌گوييم سنتي؟ يا اگر کسي فوتبال را دنبال مي‌کند بايد بيايد جلو تلويزيون و يک لپ‌تاپ دست بگيرد؟ اينها اداست! اگر فوتبال روز را دنبال مي‌کني و مي‌فهمي بايد در عملکرد تيمت نمود داشته باشد. بايد دفاع و حمله تيمت مدرن کار کند و در نتيجه و عمل ديده شود. تيم بستن يعني چه؟ يعني بايد تشخيص درست داشته باشي، عملش را داشته باشي، بعد تمرين، ارنج، تعويض، بازيخواني و صد نکته ديگر. برخورد با بازيکن يعني روانشناسي و همه اينها علم مربيگري است. وقتي من 15 سال در شرايط مختلف موفق مي‌شوم و اين همه بازيکن مي‌سازم، پس چيزي بلدم.
* پرفشارترين لحظات عمر شما؟
فينال جام‌حذفي، دقيقه 88 گل خورديم و بازي به پنالتي کشيد. صبا باتجربه‌هايي مثل دايي، گل‌محمدي و سهراب را داشت و ما جواناني مثل آندو در 21 سالگي. بعدها داور آن بازي بابت اشتباهاتش از من عذر خواست.
* خرافاتي هستي؟
سر بازي پيراهن مشکي مي‌پوشم.
* تيم محبوب در يورو 2012؟
اسپانيا.
* قهرمان مي‌شود؟
قهرمان بين آلمان و اسپانياست، مگر اسپانيا قبل از فينال به آلمان بخورد و اوت شود.
* مربي مورد علاقه؟
فرگوسن، مانده‌ام با 72 سال چطور هنوز سرشار از انگيزه است. مورينيو و پپ را هم قبول دارم، مثل کاپلو.
* کدام مربي در دنيا شبيه اکبر ميثاقيان است؟
همه از من بدترند! بيشتر از من داد و فرياد مي‌کنند! اسکولاري را هم چون زشت است مي‌گويند شبيه اکبر است! خوش‌تيپ‌ها مثل گوارديولا را به ويسي تشبيه مي‌کنند.
* قهرمان ليگ دوازدهم؟
هنوز که فقط تکليف 8 تيم معلوم شده! ولي بازهم رقابت بين استقلال، پرسپوليس، اصفهاني‌ها و تراکتورسازي است. قدمت و هوادار در قهرماني خيلي مهم است و جرقه قهرماني يونان يا موفقيت صبا و گهر در داخل، تنها يک‌بار اتفاق مي‌افتد.
* حرف آخر؟
اين همه سؤال پرسيدي کي چاپ مي‌شه؟ يک کتاب شد!

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





  • نويسندگان : امیرحسین زینلی
  • تاريخ: پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:فردوسي‌پور ,

  • khabarfarsi

    امیرحسین زینلی

    khabarfarsi

    http://khabarfarsi.loxblog.com

    خبر(همه چیز از همه جا)

    من نباشم عادل فردوسي‌پور کاسب نيست !

    خبر(همه چیز از همه جا)

    ایمیل:amir_rko1995@ymail.com خــــــــبـــــــــر(هـــــمــــــه چــــیـــــز از هــــمـــــه جــــــا)

    خبر(همه چیز از همه جا)