داربي علامت سوال بزرگي برابر فوتبال ايران قرار داد.اينکه ما کجاييم و اين چند سال چقدر پيشرفت کرده ايم شايد تنها با ديدن اين بازي جوابش را نميگيريم .
باور کنيد همين بازي دورنماي آينده فوتبال ما را نشان ميدهد.
براي اينکه با ما هم عقيده شويد شرط اول اين است که لذت نبرده باشيد.بعد مصاحبه هاي قبل از بازي را مرور کنيد.آنوقت ميفهميد چرا نبايد به جرم عشق به سرخ آبي سرتان کلاه برود.پرسپوليس و استقلال تمام اين فوتبال نيستند اما سهم زيادي در شوق و کشش مردم به سوي فوتبال دارند.اما اينکه اين جاذبه چقدر به دافعه نزديک شده است بحث فني عميقي ميخواهد.آنها که لذت نبرده اند دليل ميخواهند.آنها که در اين پوچي عظيم دخيلند فراوانند.ما فقط مربيان را ذکر ميکنيم و از صميم قلب نيز عذر ميخواهيم که لذت نبرده ايم. آنها ميتوانستند با قلب هايي بزرگ لذت هايي را نصيبمان ککند.دريغ از ترس!

چرا قلعه نويي نگذاشت؟
امير قلعه نويي موفق ترين مربي تاريخ ليگ برتر است.هميشه نام قلعه نويي يعني موفقيت.حالا استقلال باشد که چه بهتر.اما همين نام بزرگ چالش بزرگي هم برابر نام فوتبال ايراني قرار داده است.مربي موفق يک ليگ در تمام دنيا الگوي موفقيت در يک کشور را ترسيم ميکند.شما مورينيو را در ليگ برترو لاليگا و فوتبال ايتاليا مقايسه کنيد.مورينيو و تيم هايش هميشه در حال تغيير به سوي همرنگ شدنند.شايد همين راز موفقيت آقاي خاص باشد اما اگر کسي بخواهد از فوتبال و بازي تيم هاي قلعه نويي الگو بگيرد تا در اين فوتبال موفق شود چه چيز هايي براي يادگيري هست؟

باور کنيد اين الگو موفق ترين است اما سوال اينجاست که آيا بهترين و به روز ترين هم هست؟هادي عقيلي و محسن بنگر در کنار سيد جلال حسيني بهترين مدافعان آماري فوتبال ايرانند اما کدامشان در کنار موفقيت اصول بازيسازي از دفاع را از برند؟تا کي مدافعاني با فرمول دفاع درگير مطلق و بازي مستقيم دواي اين فوتبال است؟امير قلعه نويي با اين فرمول و بازي روي هوا هميشه موفقيت را تضمين ميکند اما زير بناي اين فوتبال چه ميشود؟
شما که گفته بوديد بهترين دربي تاريخ را ميبينيم در کدام بازي اروپايي ديده بوديد دفاع اخر با 2 متر قد را آن هم در دقيقه 45 به خط حمله ببرند؟اينها اصول نيست فقط چيزهايي ساخته ذهن بساز بفروش اين فوتبال است و دودش هم دست آخر به چشم آنهايي ميرود که وقتشان را ميگذارند تا طرفدار شما باشند .هنوز سانتر و شوت از راه دور و گذاشتن بازيکناني با اين خاصيت جواب ميدهد.شايد تا 100 سال ديگر در اين فوتبال تغييري ايجاد نشود اما آنها که فوتبال را ميشناسند هرگز تيم زيباي ابراهيم زاده را که به فينال آسيا رفت و اين اصول تکراري را نداشت از ياد نميبرند.سنت هايي که ادامه ميدهيد آفت تماشاگريست که هر روزش را با ديدن فوتبال هاي اروپايي سر ميکند.آنها از فوتبال بکش بکش زده شده اند امير خان/باور کنيد آينده را ميسوزيد

چرا خوزه نگذاشت؟
ترکيب ايده آل يا شناخت فوتبال ايران؟هنر خوزه چيست؟من فکر نميکنم اين ترکيب هم دوام بياورد.فقط کافيست خلاقيت هاي گاه گاه علي کريمي را از دربي حذف کنيد.حالا پرسپوليس چطور ميتواند به گل برسد؟بياييد واقع بين باشيم.همين ديد هاي رويايي آفت فوتبال ماست.خوزه اگر مورينيو هم باشد سخت بتواند ديدگاه غلام رضا رضايي را تغيير دهد که اصول پاس را ياد بگيرد.سخت است بگويد آقاي حسيني پاسهاي مستقيم شما جز ضد حمله چيزي عايد تيم نميکند.

چگونه ميشود تيمي که بازيکني با 60 درصد پاس صحيح ندارد را به فوتبال روز دنيا نزديک کرد؟چطور ميشود هر روز سيستمي جديد پياده کرد و فردا انتظار درک تاتيکي بالاي تيم داشت؟اگر پرسپوليس با صفر صفر در دربي به مدينه فاضله خود رسيده پس اينهمه خرج براي چه بوده است؟اگر به جاي خوزه عبدالله ويسي مربي پرسپوليس بود و سپاهان قهرمان را شکست ميداد هم همين قدر ميگفتيم عجب اصولي؟
پرسپوليس و خوزه نياز به زمان دارند.اما نکته ترسناک در مورد خوزه همرنگ جماعت شدنش است.اگر خوزه که نتيجه نگرفته از لحاظ اصولي نيز ميخواهد مثل مربيان سنتي ما کار کند تا نتيجه بگيرد و هيچ کمکي نيز براي به روز شدن فوتبال ما نميکند چرا اينجاست؟شايد زمان جواب سوال ما را بدهد اما بسيار سخت است.فقط رويايتان را کنار بگذاريد و بازي را مرور کنيد. خوب و بد خوزه به زودي مشخص ميشود تا آن روز صبر کنيد.تغيير بسيار خت است .

حرف آخر
فوتبال ايران تغيير بزرگ ميخواهد.از پرورش بازيکن تا خريدش توسط باشگاه هاي بزرگ هرگز پروسه علمي و بر مبناي اصول طي نميشود.مربيان هم براي رسيدن به جايگاهشان هرگز اصولي را دنبال نميکنند.موفقيت ها سهم عده اي خاص است و گر هم موفق نشدند باز تيم دارند.فلاني گفته فلان مربي عاليه!!!فردايش يک سال استقلال و پرسپوليس رقم ميخورد.تازه اگر موفق نشوند هنوز گزينه هايي هستند که شايد مجوز کار ندارند تيم سقوط داده اند اما باز ميخواهند مربي بزرگترين ها باشند.

عجيب هم نيست!خارجي هايمان هم فقط نام هايي بزرگ هستند.پس چطور توقع داريد از دربي لذت ببريد؟در اين آشفته بازار تنها توقعي که از مسئولين زحمت کش اين فوتبال داريم اين است که با هماهنگي و تعامل با فدراسيون اسپانيا(با ايتاليا داريم!)کاري کنند زمان دربي نزديک به الکلاسيکو نباشد تا مردم بعد از بازي اينهمه تفاوت را احساس نکنند و به جاي لذت از فوتبال دنبال لذت خطرناک اما شيرين تر سنگ پراني نروند!؟