مظلومي در ايسنا: قهرماني را از ما گرفتند/ شايد بعد از رفتن هواداران تشويقم كنند
پايان يك سال سخت براي استقلال و پرويز مظلومي با يك جام و يك مقام سومي همراه بود. آبيهاي تهران كه با لقب "كهكشانيها" وارد ليگ يازدهم شدند، پس از نيم فصلي خوب هوادارانش را به قهرماني در ليگ برتر اميدوار كرد اما بروز مسائل حاشيهاي، برخي بهانهجوييها و البته مصدوميت بازيكنان كليدي دست آنها را از قهرماني در معتبرترين مسابقات باشگاهي ايران كوتاه كرد.
سرمربی استقلال پس از پايان ليگ ميهمان گروه ورزشي خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) بود. مظلومي در اين گفتوگوي 90 دقيقهاي درباره دلایل قهرمان نشدن استقلال در لیگ، مشکلات تيم در طول فصل، فاصله فوتبال ایران با سطح حرفه ای و ... به صحبت پرداخت.
به عنوان شروع از فصلي كه گذشت صحبت كنيد و اينكه اين فصل را براي استقلال چطور ارزيابي ميكنيد؟
سال اولي كه به استقلال آمديم شرايط خوبي نبود و من و فتحالله زاده كه آمديم همه شرايط ما را درك كردند و وضعيت ما را ميدانستند. حتي وقتي كه نايب قهرمان شديم برايمان يك موفقيت به حساب آمد و مردم پذيرفتند كه با يك اختلاف امتياز نايب قهرمان شدن نتيجه خوبي است و خدا را شكر سهميه آسيا را گرفتيم. هرچند كه در پلياف اين سهميه به دست آمد. سال دوم هم به دليل اينكه من و مديريت باشگاه وقت داشتيم، توانستيم تيم خيلي خوبي را ببنديم و انتظاراتي كه مردم در تيم بستن داشتند را برآورده كنيم. وقتي تيم را بستيم روي كاغذ همه به قهرماني استقلال اميدوار شدند و اسم آن را كهكشاني گذاشتند و هنگامي كه تيم را بستيم در شرايطي كه هيچ گاه مربي نميگويد من ميتوانم تيم را قهرمان كنم، دنبال اين بوديم كه دو جام بگيريم و در آسيا نيز جزو تيمهاي مطرح و مدعيان باشيم. استارت كار را به اين شكل زديم. هرچند كه آن را رسانهاي نميكرديم كه توقعات بالا برود ولي با مدير تيم كه صحبت ميكرديم، ايده و نظرمان بر همين مسئله بود كه البته خود فتحاللهزاده گاهي در مصاحبههايش ميگفت كه ميخواهيم دو جام بگيريم اما قرار بود اين مسئله بين خودمان باشد. به خاطر اينكه توقعات را بالا نبريم اين موضوع را رسانهاي نميكرديم البته خيليها هم به من فشار ميآوردند كه چرا نميگويي قهرمان ميشويم. وقتي يك مربي در تيمهايي مانند استقلال، پرسپوليس و سپاهان كارش را آغاز ميكند به همين نيت است. به هر حال ما خيلي خوب كار را آغاز كرديم و در نيم فصل اول توانايي بالايي داشتيم و وقتي با هوادارن صحبت ميكرديم ميگفتند كه وقتي پاي تلويزيون بازي را نگاه ميكنيم، استرس نداريم چون ميدانستيم كه تيم استقلال قوي و پرقدرت است. تيمي كه براي اولين بار در اصفهان پس از 5 سال برابر ذوب آهن به پيروزي ميرسد و در اهواز بعد از چند سال در شرايط اين شهر چهار گل به فولاد ميزند و در كرمان هم پيروز ميشود. يعني در خانه حريفانمان هم پرقدرت بوديم و قهرمان نيمفصل هم شديم. وقتي آمار را نگاه ميكنيم ميبينيم 9 امتياز از تيم سپاهاني كه حالا قهرمان ليگ شده است و 6 امتياز از تراكتورسازي بالاتر بوديم و بهترين خط حمله و دفاع را داشتيم. در واقع تمام آمارها براي ما بود. اما در نيم فصل دوم به يك باره تيم ما دچار مشكلاتي شد. از دست دادن چند مهره شاخص و مصدوميت آنها در كار ما تاثير گذاشت. وقتي كه صحبت ميكنيم همه ميگويند بهانه است اما اين طور نيست، اين واقعيت است. يك نفر درتيمي كه بر اساس تاكتيك مربي بسته ميشود، تاثيرگذار است. سپاهان را با تيم ما مقايسه كنيد. آنها در نيم فصل دو بازيكن گرفتند و تيم آنها تفاوت زيادي نسبت به نيم فصل اول كرد اما ما به يكباره اين همه بازيكن را از دست دادم. از آن تيمي كه من نيمفصل داشتم توقع قهرماني ميرفت و مطمئنا دو جام از آن استقلال بود اما در نيم فصل چند بازيكن كليديمان را از دست داديم. بخصوص اينكه مثلث ميانيمان را از دست داديم. خدا را شكر ميكنم كه بازيكنان جايگزين تلاش كردند. يكي از مسائلي كه ما را از ليگ برتر دور كرد همين مسئله بود كه همه ميدانند. مسئله دوم قهرماني زودهنگامي بود كه ما در جام حذفي به دست آورديم. اين مسئله كمي از نظر انگيزشي به ما لطمه زد. شايد اگر فينال جام حذفي پس از ليگ برگزار ميشد، ميتوانستيم در ليگ قهرمان شويم. اين قهرماني جام حذفي باعث شد كه اكثرا خيالشان از اينكه سهميه آسيا را گرفتهايم راحت باشد چون ما با اين كار توانسته بوديم سهميه مستقيم را بگيريم. بعد از جام حذفي نتيجههاي ما رو به پايين بود و سرنوشت ما در گرو دو امتياز بود چون اگر در پايان ليگ يك امتياز هم ميگرفتيم باز هم تفاضل گل سپاهان از ما بهتر بود. در واقع پس از جام حذفي ما قهرماني ليگ را از دست داديم.
شايد كنار هم قرار دادن اين همه ستاره باعث شد كه انتظارات از استقلال بالا برود. به نظر خود شما اين مسئله چقدر تاثيرگذار بود كه همه انتظار داشته باشند شما قهرمان ليگ هم بشويد؟
جمع كردن اين همه ستاره واقعا هنر ميخواهد و فتحاللهزاده اين هنر را دارد. به اعتقاد من او از مديراني است كه خيلي خوب تيم ميبندد. خودم ميخواستم كه تيم قوي ببنديم. وقتي من در ميان مردم هستم خواسته آنها را گوش ميكنم. من مربياي هستم كه هميشه در ميان مردمام و خواستههاي آنها را گوش ميكنم و تلفن من هم روي همه باز است و نظر آنها را ميشنوم. خواستهي مردم اين بود كه ما تيم قويتري ببنديم. من تجربه و سابقه كار با بازيكنان ستاره را ساليان سال داشتم، خودم در تيمي پرستاره بازي ميكردم و كنار پورحيدري مربي تيمي بودم كه به قهرماني در آسيا و انواع و اقسام قهرمانيها در ايران رسيد. خود من تجربه داشتم و ميدانستم كه با اين بازيكنان چطور ميشود كار كرد. خودم ميخواستم كه تيم قوي بسته شود و در نهايت تيم خوبي را هم تشكيل داديم. درست است كه فشار زيادي روي مربي وجود دارد كه با اين تيم كهكشاني بايد چه كارهايي انجام دهد اما در نيم فصل دوم چه اتفاقي افتاد؟ بازيكناني كه از آنها انتظار نميرفت كهكشاني شدند و جاي كهكشانيها را پر كردند. در كل از همه بازيكنانم تشكر ميكنم آنها با غيرت بودند و خيلي كمك كردند. ادارهي تيم پرستارهاي مانند استقلال يا پرسپوليس بسيار مشكل است. در دو سالي كه گذشت به جز يكي، دو مورد حاشيهاي نداشتيم و همهي حاشيهها را كنترل كردم و با رفتار و كردارم و با رفاقتي كه با بازيكنان داشتم اجازه ندادم كه حاشيهي زيادي ايجاد شود. البته يكي، دو مورد پيش آمد كه دليلش هم اين بود كه فشار روي بازيكنان بسيار زياد بود. همين فشاري كه روي من وجود دارد روي بازيكنان نيز وجود دارد. از آنها هم توقع ميرود كه بايد نتيجه بگيرند و جواب مردم را بدهند. ما اين فشارها را دوست داريم! انشاالله امسال هم يك تيم پرقدرت بسته شود و فشار روي ما بيشتر شود! حق ما بود كه امسال با شرايطي كه داشتيم جام دوم را هم بگيريم ولي به اعتقاد من اين جام از ما گرفته شد و اين موضوع را به صراحت ميگويم. بايد حاشيهها را كنترل ميكرديم و در مواقعي به خصوص در اين اواخر بايد بزرگي ميكرديم.
علاوه بر مواردي كه در اين مدت شما و فتح الله زاده به عنوان عوامل جلوگيري از قهرماني استقلال بيان كرديد، به نظر ميرسد كه عوامل بيروني مانند برنامهريزي رقابتهاي ليگ نيز در كار شما تاثيرگذار بود.
- اصل صحبت من همين است. بياييم بازيهايمان را با بازيهاي رقبايمان در كنار هم بگذاريم، ما چگونه بازي كرديم و برنامهي بازيهاي ما به چه شكل بود. ما التماس ميكرديم كه از سفر در حال بازگشت هستيم و بازي حساسي در بوشهر داريم، يك روز بازي ما را عقب بيندازيد. بازيكنان ما قبل از بازي برابر شاهين بوشهر دو روز بود كه نخوابيده بودند و با شرايط سختي به بوشهر رفتيم. هرچند فرصتهاي زيادي داشتيم اما موقعيتهايمان گل نشد. متاسفانه هيچ همكاري با ما نشد. بالاي 50 بازي انجام داديم. كدام تيم چنين وضعيتي داشته است؟ به يكباره با شرايطي مواجه شديم و در حالي كه دوم شده بوديم، فكر ميكرديم كه به ليگ قهرمانان صعود كردهايم، اما به ما گفتند كه بايد پليآف بازي كنيد. بنابراين ناگهان دو بازي سنگين پليآف را مقابلمان گذاشتند. در چه زماني؟ زماني كه تيمهاي ديگر در حال استراحت بودند. همهي تيمها مشغول ريكاوري بودند اما بازيكنان من نتوانستند اين كار را انجام دهند. ناگهان پس از آن فينال حذفي را در نيم فصل براي ما گذاشتند، باز هم زماني كه تيمهاي ديگر در حال استراحت و بدنسازي بودند. ما امسال نتوانستيم بدنسازي كنيم. به خاطر صعود به ليگ قهرمانان دو بازي پليآف انجام داديم و به همين دليل برخي از بازيهاي ما به تعويق افتاد. اين بازيها را چه زماني برگزار كردند؟ زماني كه تيمها در كنار خانوادههايشان مشغول به تفريح بودند اما بازيكنان ما در شب سال تحويل به همراه خانوادههايشان در اردو بودند. اينها چه اثراتي ميتواند داشته باشد؟ من نميخواهم بهانه بياورم اما تمام اين موارد اثرات منفي روي تيم ميگذارد. در روزهاي يك، پنج و نه فروردين كه تيمها در حال استراحت بودند، براي ما بازيهاي عقب افتادهمان را گذاشتند. تيمي كه در شرايط مسابقه حضور دارد بايد زماني براي بازپروري داشته باشد، در حالي كه من امسال اصلا زماني براي ريكاوري نداشتم. در نيمفصل نتوانستيم بدنسازي كنيم. اگر نيمفصل دوم سال گذشته نتايج خوبي به دست آورديم، به اين دليل بود كه تعطيلات نيمفصل دراردوي تركيه بوديم. اما امسال اصلا اردويي نداشتيم چرا كه تماما درگير مسابقات بوديم. بنابراين ليگ برتر فداي جام حذفي شد. در پليآف تمام تلاشمان را كرديم و توانستيم يك سهميه را از چنگ عربستانيها دربياوريم و اين كار كوچكي نبود كه بازيكنان انجام دادند. كارنامه من نه اما امسال كارنامه استقلال بسيار ايدهآل بود. توانستيم قهرمان جام حذفي شويم، يك سهميه آسيايي براي ايران كسب كنيم، در چند داربي پيروز شويم و تا روز آخر با توجه به مشكلاتي كه وجود داشت مدعي قهرمان باشيم، آن هم با يك اختلاف امتياز.
پس از آنكه استقلال در چند بازي نتايج نه چندان مناسبي ميگرفت تماشاگران و رسانهها حساسيت زيادي به اين موضوع نشان ميدادند.
اين مسئله يك چيز طبيعي است و جا دارد كه از رسانهها بينهايت تشكر كنم. چه از آنهايي كه منفي قلم زدند چه آنهايي كه مثبت نوشتند. به هر حال بايد در طول يك سال خوراك رسانهاي داشته باشند. از طرف خودم هم از كساني كه منفي نوشتند و همچنين از كساني كه به ما كمك كردند، خصوصا خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) بسيار تشكر ميكنم. اين مسئله براي امروز نيست و هميشه وجود داشته است ولي براي من بعضي چيزها بسيار عجيب بود و از همين رو گلايه دارم. ما با نتايج بسيار خوب در يك بازي پيروز ميشديم، ميگفتند كه هنكه تيم را ارنج كرده است ولي زماني كه ميباختيم ميگفتند كه مظلومي خوب تركيب نچيده است. چگونه است كه در پيروزيها مظلومي كارهاي نبوده است ولي اينجا مظلومي تيم را چيده است. به جرات ميگويم كه هيچ مربياي كاري كه من كردم را نميكند. من تمام اختيارات تمرينها را به هنكه دادم هرچند كه شايد برخي از بخشهاي تمرين مورد نظر من نبود اما گذاشتم كه او كار خود را انجام بدهد چون آدمي هستم كه وقتي به كسي كاري را ميسپارم اختيار تام هم به او ميدهم. شايد بسياري از تمرينها نظر من را جلب نكرده بود اما هيچ وقت در كار هنكه دخالت نكردم. من فقط نظارت ميكردم و گاهي تذكراتي را به عنوان سرمربي ميدادم. هنگام ارنج كردن تيم هم هميشه با اعضاي كادر فني مشورت ميكنم و حتي مربي دروازهبانان و بدنساز تيم هم نظر ميدهند. اگر نظر آنها خوب باشد استقبال ميكنم. تمام كار ما به صورت گروهي انجام ميگيرد ولي خود من حرف آخر را ميزنم و پاسخگو هستم. اين دليل نميشود كه بعضي دوستان شيطنت كنند و به هنكه ميگويند كه حرف تو را كسي گوش نكرده است. من سرمربي تيم هستم و گاهي نيازي نيست كه به صحبتها گوش كنم چرا كه در هر شرايطي از من پاسخ ميخواهند. من هميشه با قدرت كارم را انجام ميدهم ولي هميشه مشورت ميگيرم. حتي در هنگام تعويضها نيز نظر تك تك اعضاي كادر فني را ميپرسم و حتي شايد همين مسئله باعث شده باشد جايي قصور كرده باشم و همين مشورت كردن باعث شده باشد كه زمان از دست برود و چند دقيقه ديرتر بازيكن را به زمين فرستاده باشم، در شرايطي كه اگر همان لحظه خودم تصميم ميگرفتم بهتر بود اما هميشه كاملا تعامل داشتم.
در نيم فصل اول استقلال بسيار ايدهآل كار كرد و نتايج خوبي كسب كرد. حتي با 9 امتياز اختلاف بالاتر از سپاهان در صدر جدول حضور داشت اما ميبينيم كه در نيم فصل دوم استقلال از نظر نتيجهگيري ثبات ندارد و روند سينوسي را طي كرده است. چه مسائلي باعث شد كه استقلال در نيم فصل دوم به اين مسائل دچار شود؟
بياييم بررسي كنيم نتايج منفي كه ما به دست آورديم در چه زماني بوده است. به طور مثال اين نتايج زماني به دست آمد كه بازيكنان در اردوي تيم ملي بودند و پس از دو هفته برگشتند و دو روز بعد به قم رفتيم و در آنجا بازي كرديم. بازي بعدي را برابر راه آهن برگزار كرديم. دقيقا در بازيهايي كه نتيجه منفي كسب كرديم، زماني بود كه اردوهاي درازمدت تيم ملي برگزار شد و بازيكنان در اختيار ما نبودند يا اينكه بازيهاي ما چهار روز يك بار برگزار شد و پس از اينكه از يك بازي آسيايي برگشتيم يك بازي حذفي را برگزار كرديم و چهار روز بعد دوباره به ميدان رفتيم. اگر اينها را مورد توجه قرار دهيم ميبينيم بازيهايي كه در آن نتيجه نگرفتهايم در چنين زمانهايي بوده است.
درباره داربي و اتفاقاتي كه در آن افتاد صحبت كنيد. تبديل شدن پيروزي 2 بر صفر به شكست 3 بر 2 چه تاثيري در روند استقلال داشت.
آن ديدار لطمه زيادي به به ما زد و علاوه بر آن بازي بعدي مقابل سايپا را هم از دست داديم و ديديد كه بدون روحيه بوديم و اول بازي دو گل دريافت كرديم اما باز هم بازيكنان ما با آن شرايط روحي كه داشتند غيرت كردند و بازي را به تساوي كشاندند. علاوه بر اينكه سه امتياز داربي را از دست داديم، دو امتياز از بازي بعدي برابر سايپا را نيز از دست داديم. پيروزي برابر پرسپوليس در دور رفت همراه با پيروزي در بازي بعدي ما و كسب 6 امتياز بود اما در دور برگشت پس از داربي توانستيم يك امتياز كسب كنيم. باخت برابر پرسپوليس اتفاقي نادر بود كه شايد در تاريخ فوتبال ايران يك بار در گذشته اتفاق افتاده باشد.
شما ميگوييد كه پس از قهرماني در جام حذفي تيمتان دچار افت شد اما به نظر ميرسد پس از پيروزي برابر پرسپوليس در رقابتهاي جام حذفي افت استقلال آغاز شد.
يك سري مشكلاتي كه هميشه پس از بازيهاي استقلال و پرسپوليس پيش ميآيد اين است كه پيروزي در اين بازي باعث ميشود بازيكنان دچار غرور شوند و باعث ميشود كه بازي بعدي مشكل شود و شكست در اين بازي هم باعث ميشود بازيكنان از نظر روحي و رواني دچار مشكل شوند. وقتي كه بازي استقلال و پرسپوليس انجام ميشود، بعدش تاوان دارد. خدا را شكر توانستيم در بازيهايي كه پس از پيروزي در داربي برگزار كرديم نتيجه بگيريم و تيم را خوب جمع كنيم و بازيكنان را به شرايط عادي برگردانيم تا به آنها غرور دست ندهد. اين اتفاقي است كه معمولا كم پيش ميآيد.
اگر برگرديم به عقب باز هم با جدايي فرهاد مجيدي از استقلال موافقت ميكنيد؟
من هنوزم روي حرفم هستم و خواهم بود. من موافق رفتن مجيدي نبودم. فتحاللهزاده هم موافق نبود اما مجبور شد اين كار را انجام دهد. طوري شده بود كه اگر اجازه رفتن مجيدي را نميداديم، او ديگر بازي نميكرد و ميرفت. حتي زماني كه به الغرافه پيوست در چند هفته نخست نتوانست گلزني كند و به او گفتم كه گل نزدن تو به اين دليل است كه من راضي نيستم. او از من خواهش كرد و گفت به خاطر فرزندم رضايت بده و من هم گفتم تو را ميبخشم. فرداي همان روز دو گل به ثمر رساند. فرهاد بازيكن بزرگي در تيم ما بود. درست است كه چند هفته براي ما گل نزد اما مديريت او در تيم قوي بود. من اصلا موافق رفتن او نبودم. اين مسئله براي زماني كه او اقدام به رفتن كرد، نيست بلكه از دو ماه قبل از آن وجود داشت. دخترش به من زنگ زد و عين همين جمله را به من گفت كه آقاي مربي شما قول داديد كه پدرم را نزد من بفرستيد. من هم به او گفته بودم كه به پدرت مرخصي ميدهم كه بيايد اما نگفته بودم كه او براي هميشه برود و حتي به او مرخصي هم دادم. براي نگه داشتن او خيلي كلنجار رفتيم. من به عنوان يك مربي تيمم را بر اساس فرهاد بستم. دو نفر از مهاجمان سطح اول ايران به خاطر فرهاد به استقلال نيامدند و گفتند چون فرهاد مجيدي هست و به او اعتقاد داريم نميتوانيم ذخيره او بشويم. اينها را مهاجماني گفتند كه بازيكن ملي هستند و نيامدند. من اين لطمه را خوردم و فتحاللهزاده نيز از اين موضوع لطمه خورد و به خاطر دلسوزي و فشاري كه روي او آمد رضايت داد و بعد حرف و حديثهايي پيش آمد اما موضوع اين بود كه مجيدي نميخواست بماند.
اگر به عنوان سرمربي استقلال در فصل آينده حضور داشته باشيد، راضي به برگشتن مجيدي هستيد، آن هم با شرايطي كه او رفت.
صددرصد اگر در استقلال باشم او را به تيم ميآورم. او در باشگاه استقلال براي ما و هواداران اسطوره است. حالا يك سال براي او مشكلي پيش آمده اما مردم و ما او را دوست داريم.
* از تعصب و بزرگي بازيكناني صحبت كرديد اما به نظر ميرسد در زماني كه بايد اين بازيكنان به كمك تيم بيايند و بزرگيشان را نشان دهند اين اتفاق نيفتاده است و در نتيجه به جاي اينكه شما به عنوان سرمربي تيم قهرمان پيش ما حضور داشته باشيد، بايد از كمبودهاي دست نيافتن به اين رتبه صحبت كنيد. به نظر ميرسد پس از گذشته يازده دوره از ليگ برتر هنوز كاملا حرفهاي نشدهايم و اينكه شما ميگوييد كاپيتاني ندارم تا بازي را جمع كند، مصداقي از اين مسئله است.
منظور من اين است و نميخواهم سوء تفاهم پيش بيايد كه كاپيتان نداشتم اما كلا حرف شما را قبول دارم كه گاهي گفتارها و رفتارهايمان حرفهاي نيست. وقتي بازيكن يا مربي با يك باشگاه قرارداد ميبندد بايد كاملا در اختيار باشگاه باشد. حتي مصاحبههاي آنها نيز بايد تنظيم شده باشد و در تمام دنيا نيز به همين شكل است. اين درست نيست كه يك بازيكن تلفني مصاحبه كند و باعث شود كه براي تيمش حاشيه ايجاد شود. در هيچ جاي دنيا به اين شكل نيست. چه چيز ما حرفهاي است؟ آيا تبليغات ما حرفهاي است يا باشگاه استقلال ميتواند پيراهنهاي خودش را بفروشد؟ فوتبال ما حرفهاي نيست. تنها اسم حرفهاي بودن را يدك ميكشيم.بايد همه كمك كنند تا فوتبال ما حرفهاي شود. اگر با بازيكن برخورد حرفهاي ميشود، بايد او هم به صورت حرفهاي جوابگو باشد اما اين گونه نيست و بازيكنان ما به راحتي مصاحبه ميكنند و هر چيز كه ميخواهند ميگويند.
اگر در هر جاي ديگري بازيكني تمرين را تحريم ميكرد قطعا با او برخورد ميشد در مقابل حركتي كه جباري انجام داد چه اقدامي خواهد شد؟
احساس ميكنم مسئله تحريم استقلال را نبايد به پاي جباري بنويسيم. خود من در تمرين حضور داشتم. او احساس كرده چون بزرگتر از بقيه است، خواست حرف ساير بازيكنان را بزند. جباري حرف ساير بازيكنان را زد و نبايد پشت او خالي شود. درست است كه جباري صحبت كرد و خبرنگار هم در آنجا حضور داشت و آن را نوشت اما جباري تنها حرف خودش را نزد و بيشتر صحبت از مشكل ساير بازيكنان كرد و فكر ميكنم در اين موضوع درصد كوچكي مجتبي جباري مقصر باشد چون طبق آماري كه درآورديم، او نسبت به ساير بازيكنان پول بيشتري گرفته است، پس نميتوان اين صحبتها را مربوط به خودش دانست. او خواست به عنوان بزرگتر تيم حرف ساير بازيكنان را بزند. درباره اين موضوعي كه اتفاق افتاد من ميخواهم به يك مسئله كلي برگردم و آن هم اين است كه اداره كردن دو باشگاه استقلال و پرسپوليس به شكلي كه در حال حاضر انجام ميگيرد اشتباه است و باعث ميشود كه كار به اينجا كشيده شود. اين مسئله از حدود دو ماه قبل در حال شكلگيري بود و بازيكنان در تمرين نسبت به اين موضوع اعتراض ميكردند كه ما با ريشسفيدي آن را حل ميكرديم و در اين دو ما ه سعي كرديم كه وضعيت را كنترل كنيم اما در تمرين آن روز ديگر اين مشكل به حد انفجار رسيده بود و از آنجا كه بازيكنان ديدند كه كسي نبود به آنها خسته نباشيد بگويد ناراحت شده بودند. استقلال و پرسپوليس سر راهي نيستند و هواداران زيادي دارند و بايد بودجه درستي به آنها داد و با 5 ميليارد نميتوان اين دو تيم را اداره كرد. ديگر ما را به هتلها راه نميدهند و آژانس هواپيمايي ديگر براي ما بليت صادر نميكنند. هنوز ما پول چارتري كه با آن بايد به ازبكستان برويم را ندادهايم. بايد بودجهاي تصويب شود كه اين مشكلات به وجود نيايد و مشخص كنند تا از اين بلاتكليفي بيرون بياييم. ما نميتوانيم همه اين مسائل را رسانهاي كنيم و مردم را نااميد كنيم. اما اين مشكلات هم وجود دارد. اين چه فوتبال حرفهاي است؟ ميگويند بازيكن 500 ميليون قرارداد بسته است. كدام قرارداد؟ اگر به عنوان مثال قرارداد من در استقلال 350 ميليون باشد و حالا با پاداشهايي كه وجود دارد بشود 500 ميليون هنوز 80 درصد از آن را نگرفتهام. تنها اسمش اين است كه ما پول گرفتهايم. ميگويند كه براي يك بازي مبلغ خاصي پاداش دادهاند اما تنها اين مسئله رسانهاي است. فتحاللهزاده آمار ميدهد و ميگويد بازيكنان 70 درصد قراردادشان را گرفتهاند كه درست است اما بدهي سال گذشته او چه ميشود. فتحاللهزاده جوابگوي قراردادهاي خودش است ولي بدهيهاي سالهاي گذشته نيز به آن اضافه ميشود و باشگاه تعهد دارد كه به بازيكنان و مربيانش اين پول را پرداخت كند.
احتمال دارد با توجه به اينكه شما در جريان اين موضوع بوديد، وساطت كنيد و جباري بخشيده شود؟
من همان روز به فتحاللهزاده هم گفتم جباري خواست بزرگي كند و حرف بازيكنان را بزند اما اين راهش نبود. آن روز تمرين ريكاوري داشتيم كه براي بازي چهار روز آيندهمان بسيار مهم بود. با اين كمبودها و مصدوميتهايي كه داريم، اين مسئله مشكلي راهم بر مشكلات ما ميافزايد. ميتوان درباره اين مسئله جلسهاي را برگزار كرد و مشكلات مالي را برطرف كرد. به هر حال اين مبلغها يا پرداخت ميشود يا نميشود اگر بگويند كه پرداخت نميشود عرق ملي بازيكنان را مجاب ميكرد كه بروند و با قدرت كارشان را انجام دهند اگر هم كه قرار بود پولي پرداخت شود، نور علي نور بود و بازيكنان با روحيه بهتري كارشان را پيگيري ميكنند. اين تجربه وجود دارد كه بازيكن يا مربي از دو سال پيش هنوز طلب دارد و از آنجا كه بازيكنان احساس كردند كه فصل تمام شده و ديگر نميتوانند كسي را پيدا كنند، دست به اين اقدام زدند. البته روش آنها درست نبود و خود جباري هم متوجه شد و اين مسئله در مصاحبه مجتبي جباري مشخص بود. خواهش من به عنوان سرمربي يا برادر بزرگتر اين است كه بازيكنان با جديت كارشان را ادامه دهند. مردم از آنها انتظار دارند. از مديريت و هيات مديره باشگاه عاجزانه خواهش ميكنم كه هرچه سريعتر اين مشكلات را حل كنند. ممكن است اختلاف سليقهاي وجود داشته باشد كه ميتوان اين را با صحبت كردن برطرف كرد. البته بايد بگويم در ميانه فصل هم با مجتبي جباري برخورد كرديم و دو ماه او را در اختيار باشگاه قرار داديم و باشگاه هم او را جريمه كرد. يك مربي نميتواند بازيكنش را اخراج كند چون حقي ندارد. من هم گفتم كه او را در اختيار باشگاه ميگذارم و آنها تصميم گرفتند و او را جريمه كردند و پس از دو ماه جباري را بخشيدند. نميتوانيم جباري را از استقلال محروم كنيم. به هر حال او بازيكني است كه هم در استقلال و هم در تيم ملي تاثيرگذار است. ما نبايد اشتباه كسي را با اشتباه جبران كنيم.
بحث ما جباري نيست و بيشتر كلي است. فكر ميكنيد چه عاملي باعث ميشود تا در فوتبال ما بازيكنسالاري به وجود بيايد؟
به نظر من تماشاگران باعث ايجاد بازيكنسالاري هستند. پاي جباري آسيب ديده بود و اصلا فكر نميكرد كه در يكي از ديدارهايمان بازي كند اما خواست تا جايي كه ميتواند بازي كند و به تيم كمك كند و با اين وضعيت به ميدان رفت و به او گفتم تا جايي كه ميتواني بازي كن. در دقيقه 65 بازي به او گفتم كه وضعيت تو چگونه است و او گفت كه 5 دقيقه ديگر دوام ميآورد و من دقيقه 70 او را تعويض كردم اما تماشاگران شروع به اعتراض كردند، در حالي كه از چيزي خبر نداشتند. يا در يكي ديگر از بازيها تيموريان از اول بازي گفت كه من را در تركيب نگذار، وضعيت خوبي ندارم اما به او گفتم كه نميتوانم. در اين بازي زندي از ناحيه كشاله احساس درد ميكرد و من براي بازي بعدي به او نياز داشتم ولي چون تيموريان از آن بازي محروم بود به او گفتم كه هر طور شده بايد به ميدان بروي اما مردم اين مسائل را نميبينند. در نهايت به او گفتم تا هر چقدر كه توان داري بازي كن و در بازي تصميم گرفتيم كه 30 دقيقه زندي به جاي او به ميدان برود اما باز هم ديديد كلي سروصدا شد. هر حركتي كه ما انجام ميدهيم روي حساب و كتاب است. همين طوري نميتوان جباري را بيرون كشيد. من فكر آينده هستم و به فكر بازي بعدي كه چهار بازيكن تاثيرگذار من نيستند و فردي مانند جباري بايد براي من به ميدان برود اما هواداران كه از اين مسائل خبر ندارند اعتراض ميكنند. وقتي تماشاگران چنين واكنشي نشان ميدهند، يك بازيكن به خودش حق ميدهد كه گاهي حرفهاي ديگري هم بزند. من ميگويم كه هوادار بايد به تصميم سرمربي تيم احترام بگذارد. وقتي من به عنوان مثال ميلاد ميداودي را روي نيمكت ميگذارم، دليل دارد. آنقدر شعار ندهند و ميداودي را تشويق نكنند. در اين حالت خود بازيكن حس ميكند كه من در حق او ظلم ميكنم.
علت اينكه چنين موضوعي از بين هواداران نشات ميگيرد، چيست؟
اين مسائل هميشه وجود دارد و براي هر مربي كه در استقلال باشد اتفاق ميافتد. عدهاي با او موافق هستند و عدهاي مخالف. عدهاي از يك مربي خوششان ميآيد و عدهاي به فرد ديگري علاقه دارند. كاري هم با اين موضوع نميشود كرد. شايد يك روز هم كه من از استقلال رفتم، روي سكوها من را صدا بزنند.
سالهاي سال است كه چنين مسئلهاي در استقلال وجود دارد. از زماني كه پورحيدري سرمربي بوديد و شما دستيار او گرفته تا به امروز.
بايد گريزي بزنم به همان دوران سرمربيگري پورحيدري. در ايران بالاتر از اينكه تيمي قهرماني آسيا را كسب كند وجود ندارد. ما اين عنوان را در سال 1990 كسب كرديم و پس از قهرماني در آسيا، از فرودگاه تا آزادي من و پورحيدري روي دوش مردم بوديم. اما در آن زمان فدراسيون وقت چهار روز بعد براي ما بازي گذاشت. در شرايطي اين برنامهريزي انجام شد كه ما دو روز يك بار در آن آب و هواي بنگلادش بازي داشتيم و چهار روز پس از بازگشتمان بايد به مصاف پاس تهران ميرفتيم. در آن بازي 4 بر 2 شكست خورديم و همه بازيكنان ما در زمين راه ميرفتند. فكر ميكنيد كه چهار روز پس از كسب قهرماني آسيا ما چگونه از آن ورزشگاه خارج شديم؟ تماشاگران شيشه ماشين من را شكستند و منصور پورحيدري با آمبولانس از ورزشگاه خارج شد. چرا بايد 4 روز بعد از قهرماني در آسيا اين اتفاق براي ما بيفتد. مگر خود من امسال قهرمان جام حذفي نشدم؟ يعني پس از چند سال يك مربي در اين تيم با تمام مشكلاتي كه وجود داشت جام كسب كرد اما چهار روز بعد در ورزشگاه آزادي تماشاگران من را "هو" كردند. به نظر شما اين موارد در سكوها طبيعي است؟
علت اين مسائل اين است كه ثبات وجود ندارد، نه ثبات مديريتي و نه ثبات اقتصادي. درست است كه نام باشگاههاي ما حرفهاي است اما AFC خيلي چيزها را نميداند و شايد اگر در مسائل فوتبال ما ريز شوند، يك سهميه هم به ما ندهند. كدام يك از باشگاههاي ما ثبات اقتصادي دارند. آنهايي كه وابسته به دولت هستند مانند ذوب آهن با قانوني كه تصويب شد به مشكل برخوردند و در اعتصاب و درگيري به سر ميبرند. وقتي قانوني تصويب ميشود طبق آن ميخواهيم خصوصيسازي را انجام بدهيم، نبايد تيمها را يكباره رها كنيم بلكه بايد امتيازهايي را در اختيار آنها بگذاريم و وامهايي به آنها بدهيم، مانند كاري كه تركيه انجام داد. ميبينيد كه اين كشور با اين روش چه پيشرفتي كرد. خصوصيسازي يعني اينكه به باشگاهها وامهايي تعلق بگيرد نه اينكه بگوييم به عنوان مثال باشگاهي مانند ذوب آهن ديگر در اختيار دولت نيست. در چنين شرايطي اين باشگاه ورشكست ميشود. اگر ميخواهيم خصوصيسازي انجام دهيم بايد شرايطش را براي باشگاهها فراهم كنيم اما اگر ميخواهيم به همين شكل موجود بماند نبايد سليقهاي برخورد كنيم و در اين شرايط بايد مبلغ معيني به باشگاهها داده شود و آنها در حد اين بودجه تيمشان را بگردانند و ديگر انتظار قهرماني و حضور در آسيا را نبايد داشته باشيم. به هر حال تيمي كه به مسابقههاي آسيايي ميرود هزينههاي بيشتري دارد اما در اين شرايط براي همين پولي هم كه ميخواهند بدهند، به يكباره قانوني تصويب ميكنند كه طبق آن دولت نبايد به باشگاهها پول بدهد. وقتي در ميانه راه قوانين عوض شود به مشكل برميخوريم اما اگر از همان ابتدا اين مسائل را بيان كنند مديرعامل تيم ميگويد كه با چنين بودجهاي تيمش توانايي كسب چه مقامي دارد. تنها ما مشكل مالي نداشتيم. به غير از چند تيم كه ثبات دارند و هميشه بودجههاي 20 ميلياردي دارند كه نميدانم از كجا تامين ميشود، ساير تيمها مشكل دارند. من حرف همه را ميزنم. خود ملوان را ببينيد. منطقه آزاد، ملوان را تحت پوشش قرار ميدهد و مسئولان تيم با خيال راحت تيمشان را ميبندند اما در ميانه راه منطقه آزاد تيم را تنها ميگذارد. در چنين شرايطي ملوان چه كار بايد بكند؟ در اين بخش ثبات وجود ندارد و بايد اصلاح شود. باز هم ميگويم اگر قرار است خصوصيسازي كنيم بايد به تيمها وام بدهيم تا استاديوم درست كنند و باشگاهشان را تجهيز كنند. اين بايد اصل كار قرار بگيرد.
اما با شرايطي كه در فوتبال ايران وجود دارد به نظر ميرسد اگر اين ثبات در فوتبال ما وجود داشته باشد، به ضرر تيمهاست چرا كه هيات مديره استقلال كه تقريبا از نيم فصل دوم آمد مشكلاتي را براي تيم به وجود آورد؟!
هيات مديره ميتواند كمك زيادي كند اما در صورتي كه دخالت نكند. خيلي از تيمها هيات مديره دارند. همه بايد هيات مديره داشته باشند و اين قانون است ولي بايد بين هيات مديره و مديرعامل تعامل وجود داشته باشد و زياد صحبت نكنند. چرا كه هر حرفي كه ميزنند ممكن است مشكلي ايجاد كند. در حال حاضر ميبينيد كه پس از بازي با شهرداري اعضاي هيات مديره صحبت خاصي نكردند و تيم ما سه هفته پيروز شد. درست است كه دير اين كار انجام شد اما حداقلش اين است كه متوجه شدند وقتي تيم آرامش داشته باشد ميتواند نتيجه بگيرد.در اين مدت نفت آبادان را شكست داديم و سه گل به تيم قدرتمند قطري زديم و سه گل هم به نفت تهران زديم. اگر هر كس وظيفه خودش را انجام دهد و دخالتها نباشد، ميتوان موفقتر عمل كرد.
آيا ميتوان گفت كه اين مصاحبه هيات مديره باعث شد كه استقلال قهرماني را از دست بدهد؟
من اين موضوع را هيچ گاه گردن كسي نمياندازم.
به نظر ميرسد كه اگر فصل آينده در استقلال حضور داشته باشيد، بايد تيم قويتري ببنديد و همه انتظار قهرماني از شما خواهند داشت.
ما امسال هم بايد قهرمان ميشديم. تيم براي فصل آينده هم بايد با افرادي بسته شود كه بدانيم تا آخر فصل با ما خواهند بود.
آيا سرنوشت شما در استقلال به حضور فتحاللهزاده گره خورده است؟
در هر صورت من با او كار كردم و فعلا مشخص نيست كه مدير بعدي بخواهد با من كار كند يا خير. دوست دارم كه با فتحاللهزاده كار كنم و او هم همين طور و هيچ مشكلي با هم نداريم.
شما به ماندن فتحاللهزاده فكر ميكنيد يا به فصل بعد؟
من به استقلال فكر ميكنم. انشاءالله كه فتحالله زاده بماند و بتوانيم با يكديگر همكاري كنيم. در هر صورت استقلال بي مديرعامل نميماند. من معتقدم كه بايد تعامل بين مديرعامل و هيات مديره قوي باشد تا اين قوي بودن در كار تيم تاثير داشته باشد. من يك استقلالي هستم و عاشق اين تيم. شايد كسي نتواند اين همه مشكلات را تحمل كند. من پيشنهادهاي بسيار خوبي دارم اما دنبال بازارگرمي نيستم. فعلا تا بازي با ازبكستان منتظر ميمانم تا ببينم كه وضعيت چه ميشود. اگر نشد در استقلال بمانم به پيشنهادهاي ديگر فكر ميكنم.
شما براي فصل آينده ليست بازيكناني كه ميخواهيد را به باشگاه دادهايد.
تيمهاي ديگر در حال حاضر بازيهايشان تمام شده است اما ما كه در ليگ قهرمانان حضور داريم، نميتوانيم بگوييم كه چه بازيكناني را ميخواهيم. از اين نظر ضربه ميخوريم اما بايد منتظر بمانيم تا تكليف روشن شود ولي پشت صحنه بايد يارگيريهايشان را انجام بدهند. خيليها ميگويند كه ليست دادهام. من ليستي به باشگاه ندادهام ولي نظر خود را دادهام كه چه بازيكناني به درد استقلال ميخورند. هم به فتحاللهزاده و هم به رسولينژاد نظراتم را گفتهام.
آيا ليست مازاد هم داريد؟
بله، هر تيمي ليست مازاد دارد.
در طول فصل هميشه سايه قلعهنويي بر سر استقلال وجود داشته است.
به هر حال او براي اين تيم جام گرفته و مردم دوستش دارند.
اما صحبتهايي در رسانهها ميان شما دو نفر رد و بدل ميشد كه چندان زيبنده شخصيتتان نبود.
اين صحبتها ناخواسته بود.
استقلال در طول فصل از كمبود يك مهاجم سرزن رنج ميبرد. با توجه به اينكه فصل پيش سيد صالحي را در تيمتان داشتيد و او از چنين خصوصياتي هم برخوردار بود چرا اين بازيكن را نگه نداشتيد؟
ما سيد صالحي را ميخواستيم. به جرات ميگويم كه در ليست من بود و تا آخرين لحظه هم با هم در ارتباط بوديم اما آخرين خبري كه به من دادند اين بود كه گفتند خواسته او بالا بود و به توافق نرسيديم اما به هر حال دنبال مهاجم سرزن بودم. به چند بازيمان اشاره ميكنم كه گره خورد و نتوانستيم پيروز شويم. دقيقا بازيهايي بود كه حريف فضا را ميبست و از آنجايي كه همه بازيكنانمان سرعتي هستند، نياز به فضا داشتيم اما اين فضا را به رويمان ميبستند بنابراين از كنارهها بايد سانتر ميكرديم و سر ميزديم و اين كمبود را امسال خصوصا برابر تيمهايي كه دفاعي بازي ميكردند حس كرديم. نيم فصل هم ميخواستيم عنايتي را جذب كنيم و اگر به تيم ما ميپيوست بسياري از مشكلاتمان حل ميشد ولي مديريت باشگاه صبا با اين مسئله موافقت نكرد و به نامه ما جواب منفي داد. يركوويچ را هم كه روز آخر جذب كرديم و از روي فيلمهايي كه ديده بوديم فكر ميكرديم بازيكن سرزني است اما ديديم كه بيشتر با پا براي ما گلزني كرد.
نكتهاي كه در بازي يركوويچ وجود دارد اين است كه تقريبا تمام گلهايش را از شش قدم به ثمر رسانده است.
او گلزن شش قدم است و از اين لحاظ آمار خوبي دارد و بسياري از امتيازهاي ما را به اين شكل به دست آورد. او بازيكن باهوشي است.
آرش برهاني بازيكني بود كه وقتي در تيم پاس مطرح شد، همه گفتند كه استعداد بالايي دارد اما هنوز اين بازيكن در تمام كردن مشكل دارد. چرا براي اين بازيكن تمرينهاي اختصاصي نميگذاريد؟
بعضي موارد بستگي به شرايط خود بازيكن دارد. خود من مهاجم بودم. بعضي چيزها ذاتي است و گل زدن هم از اين دسته است. درست است كه تمرين ميتواند كمك زيادي كند ولي وقتي شما يك موقعيت صددرصد را نميتوانيد گل كنيد، به تمرين نيست به دليل تمركز و مسائل روحي و رواني در آن لحظه است. آرش بازيكن بزرگي است چرا كه براي خودش موقعيتهاي خوبي ايجاد ميكند و در فضايي كه بايد حضور داشته باشد به خوبي جاگيري ميكند. در چند بازي اخير هر بازي دو گل براي ما به ثمر رسانده است اما گاهي ميبينيم كه گل نميزند و اين دليلي بر اين نيست كه با او كار ميشود يا خير اما زماني توپهايي را خراب ميكند كه شايد كمتر كسي بتواند اين كار را انجام دهد.
از بازيكنان خارجي كه در ميانه فصل جذب كرديد چقدر راضي بوديد؟
ساموئل و يركوويچ خيلي خوب بودند و به درد ما خوردند. ساموئل بازيكن بزرگي است و رفتارهاي او كاملا حرفهاي است. شايد بهتر باشد بازيكنان ما از اين بازيكن ياد بگيرند كه رفتار حرفهاي چگونه است.
بازيكنان خارجي كه در ليگ يازدهم حضور پيدا كردند را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
نسبت به گذشته كيفيت آنها بهتر شده بود. سال به سال در اين مسئله در حال پيشرفت هستيم و بازيكنان خارجي بهتري در ليگ ما حاضر ميشوند. به نظر من بازيكنان سطح بالاي خارجي ميتوانند كمك زيادي به ما بكنند.
شما هم جزو مخالفان قانون منع حضور دروازهبانان خارجي هستيد؟
وقتي كه ورود بازيكنان پستهاي ديگر آزاد است چه اشكالي دارد كه ورود دروازهبان خارجي هم آزاد باشد. البته اگر حضور دروازهبانان خارجي را آزاد بكنند در عوض آن بايد شرط و شروطي بگذارند تا دروازهبانان سطح بالايي به ليگ ما وارد شوند. حتي اين دروازهبانان ميتوانند به دروازهبانان ايراني هم كمك كنند. در ميان دروازهبانان ايراني هم گزينههاي بسيار خوبي وجود دارد. بيشتر روي ليگ يك تاكيد داشتيم كه حضور دروازهبانان ممنوع شود اما اين كار در ليگ برتر انجام شد و در حال حاضر بيشتر تيمهاي ليگ يكي از دروازهبان خارجي استفاده ميكنند.
قانون منع حضور دروازهبانان خارجي تاثير مثبتي هم داشت؟
خير تنها باعث افزايش قيمت دروازهبانان شد.
شما جزو افرادي بوديد كه نسبت به تيم ملي انتقاد زيادي انجام داديد.
من از كيروش انتقادي ندارم و بيشتر انتقادم نسبت به برنامهريزي بود كه براي استقلال ايجاد شده بود.
اما نسبت به برنامه پزشكي كادر فني تيم ملي كه به بازيكنان شما داده شده بود موضعگيري داشتيد.
در يكي از اردوهاي تيم ديدم كه بدنساز تيم ملي با پزشك ما صحبت ميكند. آنها ابتدا بايد با من صحبت ميكردند و از طريق من بايد ارتباط برقرار ميكردند و اين رفتارشان حرفهاي نبود. از پزشك تيممان پرسيدم كه برنامه چيست و ديدم كه برنامهاي دست اوست و ديدم كه طبق اين برنامه مشخص شده است كه تيموريان در چه بازيهايي و چند دقيقه ميتواند بازي كند! اما اگر قرار بود بر اساس آن برنامه پيش ميرفتيم تمام بازيهايمان را از دست ميداديم. البته او هم گفته بود كه اين تنها يك نظر است و ما هم گفتيم كه نظر شما قابل احترام است اما نظر را بايد به سرمربي تيم گفت نه پزشك تيم. شايد اگر با من صحبت ميكردند تعامل بهتري شكل ميگرفت. ما مخالف نيستيم اما گاهي برنامههايي كه ريخته شد به ضرر تيم ما بود و مجبور ميشدم دفاع كنم. براي بازي با تيمي ضعيف 20 روز ليگ را تعطيل ميكردند و پس از آن سازمان ليگ مجبور شد 4 روز يك بار بازيها را برگزار كند كه اين مسئله باعث ميشد روي باشگاهها فشار بيايد. من با كيروش مشكلي ندارم. او مربي بزرگي است و خودم را در حد او نميدانم.
در ليگ يازدهم فوتبال ما توانست پديدهاي معرفي كند؟
بازيكناني مانند دروازهبان تراكتورسازي، شريفات و ميثم حسيني كه از ليگ يك آورديم، پديدههاي ليگ بودند و افراد ديگري هم حضور داشتند و خود من روي اميد ابراهيمي بازيكن سپاهان تاكيد زيادي دارم و معتقدم جاي او در تيم ملي خالي است. فكر ميكنم دست
نظرات شما عزیزان: